نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

۲۰ مطلب در تیر ۱۳۹۲ ثبت شده است


پر باز می کنم بپرم می خورم زمین
بال و پر شکسته به جایی نمی رسد …
ای میزبان فدای تو و سفره چیدنت
آیا به این فقیر غذایی نمی رسد؟


                                                                                نوش جانت مادر جانم!





  • شادی دالانی

من مانده ام میان شب هایی که بر من گذشت و یادم رفت تو هستی و نگاهم می کنی.

من ماندم میان آن روزهای سخت که بر من گذشت و یادم رفت سرم را بالا بگیرم بگویم" هستی خیالم تخت"

من ماندم میان آن لحظه هایی که پی یاری یاوری پشتی پناهی کسی کاری می گشتم تا باشد.

حتا اگر کاری از دستش بر نمی آید فقط باشد.

و یادم رفت... هستی

حالا هم این تو هستی که صدایم می کنی

مرا می نشانی مقابلت دانه دانه حرف یادم می دهی که بندگی را یاد بگیرم

بعد من همه را می گذارم به حساب ایمان شکسته بسته ی خودم و بر می خیزم

بر می خیزم و به زندگی ام ادامه می دهم

زندگی که نه مردگی

من به مردگی ام ادامه می دهم و همیشه لاف بودنت را می زنم و راستش را بخواهی ته تهش بعضی وقت ها یادم می رود که تو هستی...

می دانی هیچ کدام این ها عذابم نمی دهد.

آن نگاه آخرت،

آن حجت تمام کردن های دم آخرت،

آن راه هایی که لحظه ی آخر جلوی پایم می گذاری که برگردم که نروم که بمانم،

آن دم آخری که صدایم می زنی: " نرو! "

این صدا خیلی وقت است توی گوشم اکو می شود.

خیلی وقت است خیال می کنم انگار دیگر کسی نیست صدایم بزند...انگار کسی نیست نگهم دارد

انگار کسی نیست منتظرم باشد و بماند...

می بینی همین حالا هم یادم رفت تو هستی...

کاش به جای انسان بودن و نسیان داشتن

کمی آدم بودم و معرفت داشتم...

  • شادی دالانی

 

تو عادت نداری وقتی خواستی وارد جایی شوی در بزنی؟

تو عادت نداری وقتی خواستی چیزی را برداری اجازه بگیری؟

تو عادت نداری وقتی چیزی را برداشتی، بردی، شکستی، پس آوردی، معذرت بخواهی؟

 

آمدی توی دلم،

...بی اجازه

دلم را بردی،

...بی اجازه

حالا شکسته اش را آوردی، که چه...

  • شادی دالانی
خدایا من طلبکارم...
من از خودم طبلکارم...

حالا دیگه فقط تو نیستی که می دونی.
شیطونم حالمو می دونه که اینجوری پاشو گذاشته رو خِرخِرم...

خدا...دارم خفه میشم؛ میدونی که...
____________________________________________

من که نمی گم درو روم باز کن.
من میگم اگه ردم کردی خودت بهم بگو...
بگو از جلو در خونمون پاشو.
بهم بگو پاشو برو گم شو.
بگو برو بمیر.
ولی بگو
بیا درو باز کن بهم بگو برو
فقط بهم فرصت بده التماست کنم.
بذار بگم چی شد این جوری شد
____________________________________________
خوب یادمه پونزده رجب حجت بر من تمام شد.


بعدا نوشت:


ای پیک راستان خبر یار ما بگو

                   احوال گل به بلبل دستان سرا بگو

ما محرمان خلوت انسیم غم مخور

                     با یــــار آشــــنا سخن آشــــنا بگو

بر هم چو می زد آن سر زلفین مشکبار

                   با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو

هر کس که گفت خاک در دوست توتیاست

                   گو این سخن معاینه در چشم ما بگو

آنکس که منع ما ز خرابات می کند

                  گو در حضور پیر من این ما جرا بگو

گر دیگرت بر آن در دولت گذر بود

                   بعد از ادای خدمت و عرض دعا بگو

هرچند ما بدیم تو ما را بدان مگیر

                     شــــاهانه ماجـــــــرای گنـــاه گدا بگو

بر این فقیر نامه ی آن محتشم بخوان

                       با این گدا حـــــکایت آن پادشـــا بگو

جان ها ز دام زلف چو بر خاک می فشاند

                   بر آن غریب ما چه گذشت ای صبا بگو

جان پرور است قصه ی ارباب معرفت

                      رمــزی برو بپرس حدیثــــی بیـا بگو

حافظ گرت به مجلس او راه می دهند

                     می نوش و ترک رزق ز بهر خدا بگو...

  • شادی دالانی
نوشتم، ثبت کردم، پاک کردم، دوباره از نو نوشتم...
خیالم راحت است که تو همه را می دانی...
هر آنچه این شب ها بر من خواهد گذشت.
راستی خدا جان ما از امشب مهمان شما محسوب می شویم.
تو مهمان نواز خوبی هستی ولی من...
مهمان خوبی نبوده ام برایت.
_____________________________________________

وقتی نری جایی که دلت می خواد، وقتی دوستات از اونجا بهت زنگ بزنن و بگن بیا یه کم به صداشون گوش کن، وقتی صدای آشنای هر شب ماه رمضونو بشنوی و باور داشته باشی که امسال قرار نیست مثل پارسال راحت بری و بیای...خلاصه که وقتی سفره ی دعای ابوحمزه هر نیمه شب پهن شده باشه و تو بدونی که امسال قراره محروم باشی، این یعنی...
وقتی شبای تلخو با یاد ابوحمزه شیرین کرده باشی و حالا که اصل نقل و نبات همه جا پر باشه و تو بدونی که امسال قرار نیست سهمی به تو برسه، این یعنی...
وقتی دلت پر باشه از خودت و آدما و کارات و کاراشونو بعد هی دلتو صابون بزنی که میری ابوحمزه درست میشه بعد ابوحمزه بیاد و همه برن و تو بمونی این یعنی...
من نمیدونم اینا یعنی چی...
ولی می دونم تو خوب حالمو می دونی.
تو که می دونی،
نشکن این دلو...
_________________________________________________
دنبال آن یک تکه جرم حلالی گوشه تصویر همه ی آسمان را گشته ایم.
دنبال شما آقا جان...
شرمنده.


الهی که از برکات ماه مبارک رمضان بهره مند شیم، صلوات!

_____________________________________
بعدا نوشت:
من شرمندم! حلالی نه؛ "هلالی" (آیکون لپ قرمزی)
ببخشید اشتباه نوشتم.
خو حالا مگه نمیشه ما هم غلط دیکته ای داشته باشیم؟ :-)
زهرا خانوم مرسی که گفتی.
  • شادی دالانی

 

حضرت امام رضاع علیه السلام از پدر گرامی خود و او از پدران بزرگوارش، و آنان هم از امیرالمؤمنان امام علی علیه السلام نقل کرده اند که آن حضرت چنین فرمود: یکی از روزهای آخر ماه شعبان و در آستانه ی رمضان پیامبر خدا، خطاب به ما، خطبه ی مهمی خواند که مضمونش چنین است:
1- ای مردم، ماه خدا، همراه برکت و رحمت و آمرزش گناهان به شما روی آورده است.
2- ماهی است که از همه ماه¬ها ارزشمندتر و با فضیلت تر است.
3- روزهایش ارزشمندترین روزهاست.
4- و شبهایش با فضیلت ترین شب هاست.
5- و ساعت هایش از همه ی ساعت ها ارزشمند تر و ارجمندتر است.
6- ماهی است که شما به میهمانی خدا دعوت شده اید.
7- و خدا شما را در این ماه گرامی داشته است.
8- نفس های شما در ماه رمضان تسبیح است.
9- و خوابتان عبادت خداست.
10- و عمل شما مورد قبول درگاه خداست.
11- و دعایتان در این ماه عزیز مستجاب است.
12- با نیت های درست و دلهای پاک، خواسته هایتان را از خدا بخواهید.
13- و بخواهید که شما را در این ماه به گرفتن روزه توفیق دهد.
14- و نیز به تلاوت قرآن موفق سازد.
15- انسان شقی کسی است که در این ماه مورد بخشش و آمرزش خدا قرار نگیرد.
16- با گرسنگی و تشنگی این ماه، به یاد گرسنگی و تشنگی قیامت بفتید.
17- و به فقرا و محرومان صدقه بدهید.
18- در ماه رمضان به بزرگانتان احترام کنید.
19- و به کودکان و افراد کوچک تر، از هیچ محبتی دریغ نورزید.
20- در این ماه بیشتر صله ی رحم نمایید.
21- زبان خود را از گفتار ناپسند و زشت نگهدارید.
22- و از آنچه خدا بر شما حلال نکرده است، چشمانتان را ببندید.
23- و آن چه را که شنیدنش بر شما حلال نیست، گوش ننمایید.
24- و به یتیمان مهر و محبت کنید تا بر یتیمان شما مهرورزند.
25- و از گناهانتان توبه کنید.
26- به هنگام نماز، دو دست خود را به دعا به پیشگاه خدا بلند کنید.
27- چه آن که آن لحظه ها بهترین لحظه هاست.
28- خداوند در آن لحظات با مهر و لطف بر بندگان می نگرد.
29- و اگر از او درخواست کنند، جواب می دهد.
30- و وقتی او را بخوانند، لبیک می گوید.
31- و دعای آنان را اجابت می کند.
32- ای مردم! جانتان در گروه اعمال شماست، با طلب مغفرت از خدا، آزادش کنید.
33- و شانه های شما از وزر و وبال گناه و زشتی های سنگینی می کند، با سجده های طولانی، آن وزر و وبال را سبک کنید.
34- بدانید که خداوند به عزت خود قسم یاد کرده است که نمازگزاران و سجده کننده گان را عذاب نکند.
35- ای مردم! هر کسی از شما روزه دار مؤمنی را افطار دهد، چنان است که گویا بنده ای را آزاد کرده، و خداوند از لغزش های گذشته اش می گذرد.
36- یکی عرض کرد! ای رسول خدا، همه ی ما قدرت افطاردادن و سیرکردن شکم افراد را نداریم.
37- پیامبر فرمود: با پاره¬ی خرما، و مقداری آب، آتش را از خود دور کنید.
38- ای مردم! اگر کسی در این ماه اخلاق خودش را نیکو و اصلاح کند، جواز عبور از پل صراط برای او خواهد بود.
39- و آن کسی که در این ماه بر زیردستان خود آسان گرفته و سخت گیری نکند، خداوند حساب را بر او آسان می گیرد.
40- و کسی که در این ماه مردم از شرش در امان باشند، خداوند در قیامت غضب خود را از او باز می دارد.
41- و کسی که یتیمی را نوازش نماید، در قیامت مورد نوازش خداوند خواهد بود.
42- و کسی که صله¬ی رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت بر او فرو¬می¬فرستد.
43- و کسی که قطع رحم کند، خداوند رحمتش را در قیامت از او دور دارد.
44- و کسی که یک نماز مستحبی به قصد اطاعت و بندگی به جا آورد، خداوند برآت آزادی از آتش جهنم را برای او صادر می کند.
45- و کسی که یک واجب را انجام دهد ثواب هفتاد واجب به او داده می شود.
46- و کسی که در این ماه بر من زیاد درود فرستد، خداوند کفه ی میزان عمل نیک او را در قیامت سنگین می کند.
47- و کسی که یک آیه در این ماه از قرآن تلاوت کند، پاداش یک ختم قرآن را خواهد داشت.
48- ای مردم، درهای بهشت در این ماه باز است، از خدا درخواست کنید که ان را بر روی شما نبندد.
49- و درهای جهم بر روی شما بسته است، از خداوند بخواهید که آن را بر روی شما نگشاید.
50- و شیطان در این ماه درغل و زنجیر است، از خداوند بخواهید که آن را بر شما مسلط نکند.
51- امیرالمؤمنین گفت: از جا برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا، کدام عمل در این ماه ارزشمند تر است؟
فرمود: ای ابالحسن، ارجمندترین عمل در رمضان آن است که انسان از آن چه خدا حرام کرده است، دوری جوید.
آن گاه گریه کرد. عرض کردم: چه چیزی باعث گریه ی شما شد؟
فرمود: علی جان، گریه ی من برای این است که در این ماه در حالی که به نماز ایستاده ای فرق سرت به دست شقی ترین انسان شکافته می شود، و محاسن شریف تو خضاب می گردد.
امیرالمؤمنین عرض کرد: ای رسول خدا، آیا دین من سالم است؟
رسول خدا فرمود: آری، در سلامت کامل دینی قرار داری.
52- سپس فرمود: یا علی، قاتل تو، قاتل من است، و کسی که بر تو غضب کند بر من غضب کرده است.
53- و کسی که به تو دشنام دهد به من دشنام داده است، تو برای من به منزله ی جان من هستی، روح تو از روح من است و طینت تو از طینت من است.
54- خدای تبارک و تعالی، من و تو را آفرید و انتخاب کرد.
55- مرا برای نبوت و پیامبری، و تو را برای امامت امت اسلامی اختیار کرد، و هر کسی امامت تو را انکار کند، در حقیقت منکر نبوت من شده است.


منبع: بحار/ ج96/ص157 و 358؛ عیون أخبار الرضا/ ج1/ص
  • شادی دالانی

با صندوق بیان من آشنا شوید.

هر چند وقت یک بار برایتان عکس، موسیقی و یا قطعه فیلم مورد پسندم را خواهم گذاشت.


برای شروع:

I Saw Daddy

ساخته ی یان تیرسن

از آلبوم

Good Bye LENIN!


  • شادی دالانی


شـوق پـرکـشیـدن است در سرم قـبول کـن
دلشکـسته‌ام اگـر نـمی‌پـرم قــبول کـن

ایـن کـه دور دور بـاشم از تـو و نبـینـمت
جـا نـمی‌شود بـه حجـم بـاورم، قـبـول کـن

گـاه، پـر زدن در آسمان شعـرهـات را
از من، از مـنی کـه یـک کبـوتـرم قبـول کـن

در اتـاق رازهـای تـو سرک نـمی‌کـشم
بیــش از آ‌نـچه خـواستی نـمی‌پـرم،‌ قـبول کن

قـدر یـک قـفس که خلوتـت به هم نـمی‌خورد
گــاه نامه می‌بـرم می‌آورم،‌ قــبـول کــن

گفته‌ای که عشق ما جداست،‌ شعرمان جدا
بـی‌تـو من نه عاشقم، نه شاعـرم،‌ قبول کن

آب
وقـتی آب ایـن قدر گـذشته از سـرم
مـن نمی‌تـوانـم از تـو بـگذرم،‌ قـبول کن

مهدی فرجی

  • شادی دالانی




دلم را کاشته بودم توی گلدان گذاشته بودم کنار پنجره
آبش به جا
نورش به جا
خاکش به جا
دلم جوانه زد
شکوفه کرد
گل داد
دلم دیدنی شد
بوی عشق می داد
دلم،
چیدنی شد...

    یادت باشد
       گل را هیچ وقت از ریشه نکن
            شاید امید دوباره ای باشد

تو که رفتی،
دلم را که دیدی،
دلم را که چیدی،
دلم را که از ریشه کندی،
...
از نو دل خریدم
نه جوانه میزند
نه شکوفه می کند
نه گل دارد
و نه حتا برگ...
نزدیک نشو!
دست نزن!
جلو نیا!
دلم،
تیغ دارد.
کاکتوس خریده ام!

گل های کنار پنجره را زود می کَنند.
از ریشه می کنند.

این روزها،

قیصر جان!
گلدان خالی ترک خورده را
می شکنند؛
سخت می شکنند.



  • شادی دالانی


از :






به :




ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش
         بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش...



تهران سلام!
سلامی نه چندان گرم،
 همراه با انبوهی از حرف های نگفتنی...

_______________________________


عکس اول: تبریز
عکس دوم: تهران

  • شادی دالانی