نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

من با حریم شما مأنوسم...

چهارشنبه, ۲۷ آذر ۱۳۹۲، ۱۱:۵۰ ب.ظ

وقتی کلاف زندگی ات گره می خورد یک دعوت تلفنی کافی است که خودت را لابه لای زوار حضرت بانو جا بزنی و بروی برسی به حرم...

بعد از زیارت کوتاهی بیایی گوشه تر، کنج تر، گدا تر، زانو بغل کنی و چشم در چشم ضریح بدوزی و ...هیچ نگویی

همه را از همین نگاه می شود فهمید

بعد از این که حسابی سبک شدی،

تکیه ات را بدهی به سنگ های مرمر و نگاه کنی به رد چرخ های ویلچری که هرسال با تو می آمد زیارت حضرت بانو...

مادربزرگ جان، تو نیستی ولی من هنوز هم زیارت نامه را شمرده شمرده می خوانم که جا نیافتی.

 

>>>>

 

 

اصلا همین بی در و پیکر بودن جمکران است، همین بی صاحب بودنش، همین بی ضریح و زیارت بودنش همین سوت و کور بودنش است که آدم را به شما نزدیک می کند...

آدم گم می شود انگار توی جمکران، چونان که بی شما در تمام جهان...

 

>>>>

 

 

مدت ها هی بشنوی که " اگه خدا قبول کنه این هفته عازمیم" بعد هی ته دلت بگویی" پس من چی؟" بعد یک هو یک نفر وسط حرم از راه برسد، غریبه ی غریبه...

بگوید خانم من امروز صبح از کربلا رسیدم، نذر کردم این شال سبزو همه جا تبرک کنم بعدشم بدم به مردم...

این جا آخرین حرمه، و شما اولین نفر...

و تو از دلت بگذرد که " شما فرستادید آقا جان؟"

 

  • شادی دالانی

نظرات  (۳)

  • حوریه-سادات
  • شاااااااادی :((((((
    خوش به حالت اون خانومه بهت پارچه رو داد...
    عاشقانه نوشت داریم...
    پاسخ:
    بد به حالم اگه قدرشو ندونم.
    آمدیم زودی دوست جان!
    سلام .
    بیخبر ؟
    حتی بدون یه پیامک خالی ....
    بدون اطلاع قبلی ؟
    خب شاید ما هم یه السلام علیکی بخوایم ؟
    این رسم رفاقت شادیه جان ؟


    ولی خوشحالم که رفتی ؟ برای ح ا ل ت   لازم بود ...از خود بانو می خواستی که از دامن پر مهر و کریمشون جدات نکنه .
    باید سر وقت و با حوصله برام ماجرای تبرکی رو بگی ... با حاشیه نویسی ؟+ کل ماجرای پنج شنبه شب هفته گذشته .... خاطر مبارکتون هست ایشالا که ؟؟؟؟؟

    پاسخ:
    حالم وضعیت جوی زمین را به هم ریخته است...
    این شعرم یادته؟
    الآن تو همون وضعیتم.
    ُسلام
    خواستم اجازه بگیرم که کپی کنم متن هاتو البته با ذکر منبع.
    ممنون
    پاسخ:
    سلام بزرگوار.
    ممنونم از حسن ادب شما!
    نائب الزیاره ی ما هم باشید.
    حق

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی