نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

همیشه دلم می خواست خاص باشم، یک جوری که کمتر کسی مثل من فکر کند، مثل من باشد، مثل من حرف بزند...
حالا نه این که خاص شده باشم، ولی...تنها شدم.

___________________

این روزها خیلی ها سراغم می آیند که حرف بزنند که درد دل کنند، که از غمشان با من بگویند که از من کمک بخواهند، حتا می خواهند برای فلان کار پدر یا مادرشان را راضی کنم، حتا مادری زنگ زده بود و حال دخترش را از من می پرسید،
قرار هایم، تلفن هایم، پیام هایی که دریافت می کنم، و حتا مهمانی که می روم...
کارم می شود حرف زدن با آدم ها...
دوست دارم این وضعیت را، و دعا کردم خدا این را از من نگیرد که آدم ها، وقتی حالشان بد است یاد من می افتند...

اما از شما چه پنهان این جور وقت ها تنهایی خودم را بیشتر باور میکنم.

___________________

یه آهنگی اینو می گفت:

تمام روز می خندم،
تمام شب یکی دیگم
من از حالم به این مردم،
دروغای بدی می گم...
  • شادی دالانی

نظرات  (۹)

از درست عقب نمونیا. ان شاء الله امسال کارشناسی ارشد دانشگاه ش. ب.
پاسخ:
چشم
دعا بفرمایید.
فعلا که جواب کنکور آزمایشیم نیومده.
خدا رو چه دیدید شاید همین امسال خوندم.
سنگ صبور بودن وقتی خودت درد داریو کسی نمیدونه مث شکنجه میمونه
تجربه ش کردم
سخته اما آخرش یه کمی تسکینت میده اینکار
بچه زرنگ موفق باشی
پاسخ:
مچکرم.
  • یاسمن خمسه پور
  •  سلام یاسمنم. خوبی؟ جواب ارشد اومد. دیدی ؟
    پاسخ:
    سلام عزیز.
    نشناختم متاسفانه؛ نشونی بده.
    فعلا که جوابش نیومده.
  • یاسمن خمسه پور
  •  یاسمن دوست  نگین  ارشد میخوندم همکلاسی  آقای بردستانی  شناختی ؟ شبانه قبول شدی ؟ آفرین سیصد بودی ؟
    پاسخ:
    خوبی یاسمن جان؟
    خدا رو شکر ؛آره فکر نمی کردم شوخی شوخی قبول شم!
    بنا بود از مهر برم کتابخونه بشینم بخونم که واقعا کنکور بدم آخه امسال تازه 1 ماه مونده به کنکور رفتم کتاب تست خریدم!
    آقای بردستانی رو بگو چقدر مخالف بود.میگفت برو سال دیگه استعدا درخشان بیا!
    به دکتر طباطبایی می گفت: "این الآن بی سواده، نذار بی سواد بیاد بالا!"
    واقعا احساس بی سوادی می کنم یاسمن.
    راستی از پایان نامه ات چه خبر؟ اسماعیل فصیح بودی نه؟
     تبریک  شیرینی بده.  مهاجرت  و انعکاس آن در ادبیات داستانی با تکیه بر چند اثر از اسماعیل  فصیح ، محمود دولت آبادی و احمد محمود . دارم می نویسم . اولش که باید کلی از مهاجرت و دلایلشو و  پیامدهاش بگم
    پاسخ:
    چه خوب.
    پس خبرم کن بیام که یه وقت فکر مهاجرت به سرم نزنه.
    خبرم کنیا!
    به همه به ویژه به آقای اردستانی سلام منو برسون. بردستانی نه ها! اردستانی. همون بنده خدایی که فرزندش رو از دست داد.
     نه بابا  ، تواضع نداشته باش بابا! بچه های دانش÷اه تهران خودشونو همیشه بالتر از ما میدونن و فخر  میفروشند . به خاطر دانش÷اشون و محیطش . به ما می÷ن بی سواد . اتفاقا بهشتی محیطش معرکه است نه ؟ تازه تربیت معلم  هم استاداش عالین .
    پاسخ:
    آره از استاداش که خیلی  شنیدم.
    8 تا استاد تمام داره، 8تا!
  • یاسمن خمسه پور
  • دوست دارم دعوت  کنم .ولی یه وقت ضایع نشم جلو  کسی. خلوت باشه بهتره. شما ما رو دعوت کن. بازم به بهشتی سر بزن باشه ؟ اگه عرفان دوست داری  کار کنی  با دکتر سجادی  خوبه مشورت کنی. بردستانی  بچه اش فوت کرده .اردستانی که هم کلاسی لیسانس من بود
    پاسخ:
    اوا راست میگی من همیشه این دوتارو اشتباه میگرفتم.
    آقای اردستانی همونیه که با قمه زده بودن تو سرش؛ آره؟
    آره ان شاءالله میام.
    دکتر سجادی بهم گفتن: دو دنگ بهشتی به اسم توئه، ولش نکنی به امون خدا.
    آقای بردستانی هم گفتن: خاک بهشتی گیراست؛نرفته برمیگردی.
    دکتر طباطبایی بهم گفتن: جات خیلی خالیه؛ اصلا نمیتونم باور کنم که رفتی.
    دکتر طاهری گفتن: امسال نیا، برو یه سال بشین بخون کنکور بده استعداد درخشان بیا.
    خلاصه که کلی حرفای خوب بهم زدن...
    دعا کن دکتری برگردم بهشتی.
  • یاسمن خمسه پور
  • هرجور صلاحه همون بشه .خداکنه
    پاسخ:
    مچکرم.
  • یاسمن خمسه پور
  •  آره همون پلیسه
    پاسخ:
    خدا بهش خیر بده.

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی