نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

شب اربعین

يكشنبه, ۱ دی ۱۳۹۲، ۰۸:۰۶ ب.ظ

چله ی شب یلدا را می خواهم چه کار

چله تو بودی که تمام شدی

می توانستم چهل روز حداقل، فقط چهل روز ناقابل

حواسم را جمع تو کنم که آدم شوم...

نشد...

باز من ماندم،

باز کاروان رفت...

باز مهلتم می دهی تا سال بعد...

باز...

شما از این همه دوباره خسته نمی شوید؟

شما از من ناامید نمی شوید؟

شما باز مرا...

 

...

درست سال پیش همین ساعت ها بود، تو پونز ها را توی دستت نگه داشته بودی من بالای نردبان بودم و سیاهی می زدم...

حالا هیچ کس نیست که پونز ها را برایم توی دستش نگه دارد.

بُه مامان!

دلم لک زده است برای صدا زدنت...

  • شادی دالانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی