نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

مادربزرگم نگران گریه های من بود...

سه شنبه, ۱۴ آبان ۱۳۹۲، ۰۲:۵۸ ب.ظ

مادرجان نگران من نباش

گریه که می کنم نه که بهانه ی تو را گرفته باشم نه؛

سیاه تنم را به سیاهی عزای کسی گره زده ام

و اشک هایم را به پای چادر کسی ریخته ام

و تکیه ام را به بیرق و علم کسی داده ام

و بهانه ی کس دیگری را گرفته ام...

 

...


بانو بزرگوار!

من شرمنده ام اگر خودم را داغدار میدانم

من شرمنده ام اگر آدم ها تسلایم می دهند

من شرمنده ام اگر عزادارم خوانده اند...

تا دنیا دنیاست داغ، داغ شماست

تا دنیا دنیاست تسلا، تسلای دل شماست

تا دنیا دنیاست عزا، عزای شماست...

بانو بزرگوار!

من شرمنده ام از دلتان...

امان از دلتان...


_______________________

به حرمت دل حضرت زینب(س) لطفا از امشب تسلیتم نگویید. متشکرم

  • شادی دالانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی