نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

پیش از این می گفتم

جمعه, ۲۶ مهر ۱۳۹۲، ۰۱:۵۶ ب.ظ

 

قربان "و واعتنا" گفتنت

قربان لهجه ی ترکی ات که نمیتوانستی بگویی "هارون اخلفنی"

قربان کلمه کلمه پشت سر من تکرار کردنت

قربان نفس نفس زدنت

قربان روی صندلی نماز خواندنت

بلند شو، ذیحجة رو به آخر است، صدایم نمی کنی که ما بین نماز مغرب و عشایت "و واعدنا"  برایت بخوانم؟

 

  • شادی دالانی

نظرات  (۱)

وقتی سر آخرین سفره افطاری ماه ذیحجه نشستم ، حال و هوای آخرین سفره ماه رمضون رو داشتم.
9 روز تو حریم امن الهی بودم و روز آخر ، از غربت دلم پیشش شکایت بردم...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی