نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

گرم و آفتابی

سه شنبه, ۷ خرداد ۱۳۹۲، ۰۸:۳۳ ب.ظ

وقتی سرودی:

"دل را به دریا باید زد"

هیچت از حال ساحل نشینان خبر بود؟

تو که گفتی:

"باران که می بارد هوا دونفره می شود"

هیچ از حال و هوای یک نفره ها پرسیدی؟

"برف" هم که قصه ی سرماست؛

قصه ی کت های مردانه و شانه های زنانه،

و بوی تند و ماندگار عطر...

من از نسل آفتابم.

از حوالی هوای گرم

دلِ سوخته ام را به کویر خواهم زد.

تب دارم؛ می بینی؟

  • شادی دالانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی