نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

به هوای حرمش...

شنبه, ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲، ۰۱:۱۵ ق.ظ

کــــوه دردم ,که کنــــد نام رضـــــا آرامــــم 
به هـــــوای حــــــرمش میـــگذرد ایامـــــم







گفتم بدوم تا تو همه فاصله ها را

تا زودتر از واقعه گویم گله ها را

چون آینه پیش تو شکستم که ببینی

در من اثر سخت ترین زلزله ها را

پر نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست

از بس که گره زد به گره حوصله ها را

ما تلخی نه گفتنمان را که چشیدیم

وقت است بنوشیم از این پس بله ها را

بگذار ببینیم بر این جغد نشسته

یک بار دگر پر زدن چلچله ها را

یک بار هم ای عشق من از عقل میندیش

بگذار که دل حل بکند مسئله ها را...


 محمد علی بهمنی


  • شادی دالانی

نظرات  (۳)

خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه
کز دست غم خلاص من آن جا مگر شود..
پاسخ:
خواهم شدن...
التماس دعا....خیلی زیاد...یادت نره ها.بگو آقا حوریه له له میزنه واسه زیارتتون.بطلبینش الساعه....
پاسخ:
چشم...
زیارتت قبول.
این شعر همون نیست که آخر سریال وضعیت سفید می خوند
خیلی خوشحال شدم شاعرش رو شناختم شادی جون
کل فیلم هم یادم اومد

پاسخ:
خیلی ناراحتم که این سریالو ندیدم.
می گن خوب بوده.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی