از راه میرسی
همه ی فامیل دور هم جمعند
مراسم حلوا پختن و سر و صدای خانم ها و بگو مگو
سر غلظت حلوا و رنگ و شیرینی اش
و تو خیره مانده ای به تکه پاره های چوبی تختی
که از هم بازش کردند و چپانده اند گوشه ی اتاق پشتی که خیلی جلوی چشم نباشد.
روز بعد از صبح زود همه دور هم جمع شده اند که
برویم مسجد، بعد سر خاک، بعد نهار...
باز همه ی فامیل دور هم
و من از تو ممنونم که باز هم کاری کردی که همه
دور هم جمع شوند...
اما می دانی
هیچ وقت به اندازه بعد از ظهر جمعه ی امروز دلم
نگرفته بود
همه، همه ی همه رفته اند که لباس عوض کنند که
نماز بخوانند که استراحت کنند
و ما، همین ما سه نفر آمدیم به خانه ی تو...
و من زود تر از همه کلید را توی در چرخاندم
و چقدر دلم می خواست قبل رفتن یکی از چراغ ها را
روشن می گذاشتیم که خانه یخالی از سکنه ات انقدر محکم توی سرم کوبیده نمی شد
کاش یک نفر دم پایی های کنار درت را بردارد
بیاندازد کنج کمدی که جلوی چشم نباشد
کاش همیشه روی همین مبل روبه روی در نمی نشستی
که حالا انقدر نبودنت جلوی چشم نباشد
کاش یک نفر هرچه که نبودنت را به رخم می کشد
بردارد بیاندازد کنج جایی که جلوی چشم نباشد...
کاش لباسهایت را...
کاش تسبیحت را...
کاش مُهر مخصوصت را...
کاش صندلی نمازت را...
گلدان هایت،
گوجه فرنگی های ریزی که تازگی ها کاشته بودی و
هی مرا می فرستادی بروم ببینم گل داده یا نه
نخل گلدانی باشکوهت که هی قیچی دستم می دادی
بروم روی صندلی و برگ های خشکش را ببرم
کاش تک تک وسایل خانه ات را...
کاش همه ی آنچه که تو را به یادم می آورد، از
جلوی چشم بردارند
کاش اصلا نبودنت انقدر جلوی چشم نباشد
کاش باشی و هیچ چیز به جز تو نباشد
کاش انقدر صدایت توی گوشم نپیچد که یکی بود یکی
نبود...
کاش...
حالا دیگر قصه ی خودت هم به سر رسید...
تو گفتی یکی بود یکی نبود من باورم نشد...
حالا:
همه بودند یکی نبود
یکی نبود که انگار خیلی بود
یکی بود کاش هیش کی نبود ولی اون یکی بود...
یکی بود دیگه نیست
>>>>>>>>>>>>>>>>>>
سر خاک
هوای سرد
برف و بخار نفس ها
بوی گل و گلاب روی قبر
آدم هایی که دور تا دور قبر ایستاده اند
و بادی که پر چادرم را روی صورتم کشیده بود
عمیقا گریه می کردم اما نه به خاطر روضه ی روضه
خوان
من این طور روضه می خواندم:
سر زانوها و دستهات به سرما حساس ترند
دستکش تو جیبه پالتومه
پتو هم توی ماشینه
ولی تو نیستی
تو نیستی
نیستی
_________________
* یکی بود یکی نبود به زبان ترکی:
یه روز بود یه روز نبود