نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

آقای قاتل!

يكشنبه, ۳ آذر ۱۳۹۲، ۰۷:۲۰ ب.ظ

قتل قتل است

ولی قاتل با قاتل فرق دارد

کسی که می خواهد بکشد یک تیر می زند و خلاص...

ولی کسی که 6 بار به یک نقطه از هدف شلیک می کند فقط قاتل نیست(اگر بگویم دیوانه بودی تبرئه ات می کنند)، پس دیوانه هم نیست...

نمی دانم چه از جانم می خواستی، چه می خواستی با من بکنی که 6 بار پشت سر هم گفتی:

 "برو"

اما من حالا بعد رفتن تو، دور تا دور خودم را نوار زرد کشیده ام، که یعنی:

هشدار!

خطر!

 ورود ممنوع !

صحنه ی وقوع جرم!

تیم جرم شناسی زیر و روی جسدم را گشته اند

مو به موی صحنه را بررسی کرده اند

اما هیچ ردی از تو نیست

کم کم خودم هم دارم باور می کنم که این فقط یک خودکشی ساده بود...


_______________________________________________________

قاتلی بی هیچ پیگرد قانونی راست راست توی شهر می پرخد و همه پیش و پس اسمش "آقا" می گذارند!

  • شادی دالانی

نظرات  (۳)

سلام
زیبا نوشتین، جالب بود برام...
اما قضیه چیه؟ قاتل کیه؟ و ... رو دوست ندارم بپرسم، فضولی میشه!


پاسخ:
یک وقت هایی یک حرف هایی کاری با آدم می کنه که جز قتل نمیشه اسم دیگه ای روش گذاشت.
:-(  نکن اینکارو
پاسخ:
گاه و بیگاه شقیقه است و تفنگی که منم...

 

قاتل خودشم میدونه قاتله فقط خودشو زده به اون راه

اگه دستم بهش نرسه

پاسخ:
متاسفانه دست خودمم بهش میرسه ولی کاری از دستم برنمیاد.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی