نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

باران، باران است...

يكشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۲، ۰۷:۴۵ ق.ظ

_باشد قبول،

باران عاشقانه است

باران شاعرانه است

باران صدای خوبی دارد

بوی خوبی دارد

اصلا باران خوب است؛ قبول...

 

ولی بگو با تصویر دخترکی که به کفش های پاره اش نگاه می کند چه کنم؟

 

بگو پسرکی را که تنظیم می کند تشت ها درست زیر سوراخهای سقف باشند چگونه راضی کنم؟

 

بگو مردی را که بعد از چند شیفت کار، پیاده از سرکار برمیگردد، چگونه به خانه برسانم زیر این باران تند؟

 

بگو لبخند را چگونه روی صورت رفته گری بکشم که به بالا آمدن آب جوب ها فکر می کند؟

 

بگو  خانه ی بی در و پنجره ی کارگر افغانی را زیر این باران شبانه چگونه گرم تصور کنم؟

 

تو بگو من چگونه باران را عاشقانه بدانم؟ شاعرانه بدانم؟

 

اصلا همه ی این ها به کنار...

 

تکلیف کِرم های خاکی که زیر گِل خفه می شوند چه می شود؟

 

من به حرمت کفش پاره ی دختری،

 سوراخ سقف خانه ی پسری،

 لباس خیس مرد خسته ای،

 به حرمت زحمت رفته گر،

 به  حرمت سرماخوردگی کارگر،

و به حرمت کرم های خاکی؛

اعلام می کنم:

باران خیلی هم عاشقانه و شاعرانه نیست...

 

(و به حرمت شاعری که شعر دارد ولی واژه ندارد...

 

و به حرمت عاشقی که عشق دارد ولی معشوق ندارد...

 

و به حرمت ابری که باریدن دارد ولی سبک شدن ندارد...

 

و به حرمت بارانی که باران نیست...)


 

  • شادی دالانی

نظرات  (۱)

سلام
این خیلی قشنگ بود.. جملات آخر هر کدوم دنیایی بود
عاشقی که عشق دارد ولی معشوق ندارد..
ابری که باریدن دارد ولی سبک شدن ندارد..

خدا قوت این قلم
یاعلی
پاسخ:
علیکم السلام
ممنونم
علی علی

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی