نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

تو برایم پدر بودی ولی من برایت دختر نبودم...

چهارشنبه, ۹ مرداد ۱۳۹۲، ۰۷:۵۱ ب.ظ
انا الذی امهلتنی فما ارعویت...

شب قدر سوم هم می رسد و من باز دستهای خالی ام را نشانت می دهم.


رسولِ مهر و محبت خودتان فرمودید که:

انا و علی ابوا هذه الامة...



قَالُواْ یَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا کُنَّا خَاطِئِینَ...
امام، ولی، صاحب، سید، نه هیچ کدام دلم را آرام نمی کند...بگذارید یک امشب را جسارت کنم:
پدر...
من خطا رفتم...تو برایم استغفار کن...شکسته ام را تو بند بزن...
خواندم که عرب ذنب را به معنای شکستن شاخه و غفر را به معنای ترمیم آن گرفته اند...
ترمیم کن شکست هایم را پدر جان...

میدونی دلم می خواست کجا بودم؟
.
.
.
.
.
.
.




  • شادی دالانی

نظرات  (۳)

خود حضرت رحمت فرمودند : من و علی پدران امتیم ...

قبول باشه ... التماس د ع ا
پاسخ:
منم که همینو گفتم. این د ع ا یعنی چی رفیق؟
سلام آجی  نماز و روزه هات قبول.التماس دعا
پاسخ:
کاش قبول...
از شما هم.
با دست خالی.برگشتم
خسران زده ام
پاسخ:
زده ام...قید همه چیز را بی تو زده ام.

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی