نامه...
سه شنبه, ۲۷ فروردين ۱۳۹۲، ۱۲:۴۸ ب.ظ
یک نامه ام، بدون شروع و بدون نام
امروز هم مطابق معمول ناتمام
خوش کرده ام کنار تو دل وا کنم کمی
همسایه ی همیشه نا آشنا؛ سلام
از حال و روز خود که بگویم، حکایتی است
یک صفحه زندگانی بی روح و کم دوام
جویای حال از قلم افتاده ها مباش
ایام خوش خیالی و بی حالی ات به کام!
دردی دوا نمی کند از متن تشنه ام
چیزی شبیه یک دل در حال انهدام
...
باشد برای بعد اگر حرف دیگری است
تا قصه ای دوباره از این دست، والسلام!
ناصر حامدی

- ۹۲/۰۱/۲۷