کوچه...
پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۵۸ ب.ظ
(شعر بعد از عکس را تازه گذاشتم.)
وقتی که با اشارهای از دست میرویم
شرح تمام روضه که دیگر نگفتنی
است
...
مبنای روضه خواندن ما بر کنایه است.
دردسر، بین گذر، چند نفر، یک مادر...
شده هر قافیه ام یک غزل درد آور
ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری
امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر
دیشب از داغ شما فال گرفتم آمد:
دوش می آمد و رخساره...نگویم بهتر!
من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم
ناخودآگاه به یاد تو می افتم؛ مادر
چه شده؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:
دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر...
کاظم بهمنی
- ۹۲/۰۱/۲۲
بهتر که حرف کوچه ی دلواپسی نشد
اصلاً حکایت گل پرپر نگفتنی است