نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

نخوان؛ نگاه کن‏‏!‏

اینجا حاصل پریشان حالی های من است...حاصل فریادهای به سکوت نشسته ام.

مشخصات بلاگ

روایتی است از حوالی دل همه ی آدم های دنیا‏...

کوچه...

پنجشنبه, ۲۲ فروردين ۱۳۹۲، ۰۲:۵۸ ب.ظ

(شعر بعد از عکس را تازه گذاشتم.)


وقتی که با اشاره‌ای از دست می‌رویم
شرح تمام روضه که دیگر نگفتنی است

بهتر که حرف کوچه ی دلواپسی نشد
اصلاً حکایت گل پرپر نگفتنی است

...


مبنای روضه خواندن ما بر کنایه است.



دردسر، بین گذر، چند نفر، یک مادر...

شده هر قافیه ام یک غزل درد آور

ای که از کوچه ی شهر پدرت می گذری

امنیت نیست، از این کوچه سریعتر بگذر

دیشب از داغ شما فال گرفتم آمد:

دوش می آمد و رخساره...نگویم بهتر!

من به هر کوچه ی خاکی که قدم بگذارم

ناخودآگاه به یاد تو می افتم؛ مادر

چه شده؟! قافیه ها باز به جوش آمده اند:

دم در، فضه خبر، مادر و در، محسن پر...

کاظم بهمنی
  • شادی دالانی

نظرات  (۸)

اللهم العن قاتلی فاطمه الزهرا سلام الله علیها :(
پاسخ:
الهی عجل...
شادی :((
من مدینه نرفتم ... آتیشم زدی با این عکس !!!!
من دیگه روضه لازم نمیخوام ...
پاسخ:
زیارتت قبول.
واااااااااای شادی!فوق العاده بود شعر...خیلی قشنگ بود...
پاسخ:
دست شاعرش درد نکنه.
سلام .
 ایشالا روزی هممون بشه زیارت گلستان  بقیع ...
قبول باشه ..
راستی نگفتی راشی هستی مطلبتو برداشتم بانو ؟
پاسخ:
راضی نیستم اگر به حضرت نسپری که نگام کنه...
نه بگو منو تو این حال نگاه نکنه.

وای وای وای..

با اجازه ت این شعر واون عکسو گذاشتم تو صفحه ی فیس بوکم

پاسخ:

دیگه به این قضیه عادت کردم.

راحت باش.

ولی اگر منبع رو بنویسی کلی ذوق می کنم چون من فیسبوک ندارم.

اولین بار بود این عکسو دیدم
این کوچه چه ها کشیده

لعنت خدا برظالمان
چشم حتما می نویسم

عکس فوق العاده بود.ممنون عزیزم

 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی