وسط همه جور بدبیاری
وسط همه جور چه کنم
درست وقتی زندگی روی دور تند افتاده
درست وقتی زندگی ترمز بریده
درست وقتی زندگی را یا سربالا می روی یا سرپایین
یک هو
خدا
همه چیز را نگه می دارد
همه ی دنیا انگار برای تو ایستاده باشند
همه ی دنیا انگار به احترام تو سکوت کرده باشند
همه ی دنیا انگار به تو نگاه می کنند با لبخندی بر لب
و زندگی را در خطی ترین مرز افق می بینی،
در افقی ترین حالت ممکن
نه بالا
نه پایین
نه تند
نه کند
زندگی می ایستد
درست همان موقع که تو می ایستی مقابل حرم
و می گویی:
"سلام، حضرت ضامن!
ضامنم را کشیده اند، کم مانده است منفجر شوم..."
و او خودش می داند چگونه خنثایت کند.